سرویس اشتراک ویدیو ام پی فور

برای افزودن به لیست علاقه مندی باید وارد حساب کاربری شوید.

ورود به حساب کاربری

بستن

بله خیر

ام پی فور را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید.

پخش بعد از 8

شعر فروغ فرخزاد با دکلمه ی نیکی کریمی

7,216 بازدید9 سال پيش
  • 4 می پسندم
  • اشتراک گذاری
  • افزودن به لیست پخش
  • دانلود
  • گزارش تخلف
  • نشان گذاری
venus

venusکاربر venus

اینجا همه چی درهمه!!کانال اینجا همه چی درهمه!!

شعر فروغ فرخزاد با دکلمه ی نیکی کریمی
ای شب از رویای تو رنگین شده
سینه ام از عطر تو سنگین شده
ای به روی چشم من گسترده خویش
شادیم بخشیده از اندوه بیش
همچو بارانی که شوید جسم خاک
هستیم زآلودگی ها کرده پاک
ای تپشهای تن سوزان من
آتشی در سایه ی مژگان من
ای ز زرین شاخه ها پربارتر
ای در بگشوده بر خورشیدها
در هجوم ظلمت تردیدها
با توام دیگر ز دردی بیم نیست
ای دل تنگ من و این بار نور
های هوی زندگی در قعر گور؟
ای دو چشمانت چمنزاران من
داغ چشمت خورده بر چشمان من
پیش از اینت گر که در خود داشتم
هرکسی را تو نمی انگاشتم
درد تاریکیست درد خواستن
رفتن و بیهوده خود را کاستن
سر نهادن بر سیه دل سینه ها
سینه آلودن بر چرک کینه ها
در نوازش نیش ماران یافتن
زهر در لبخند یاران یافتن
زر نهادن در کف طرارها
گم شدن در پهنه ی بازارها
آه ای با جان من آمیخته
ای مرا از گور من انگیخته
چون ستاره با دو بال زر نشان
آمده از دوردست آسمان
از تو تنهاییم خاموشی گرفت
پیکرم بوی هم آغوشی گرفت
جوی خشک سینه ام را آب تو
بستر رگهام را سیلاب تو
در جهانی اینچنین سردو سیاه
با قدمهایت قدمهایم به راه
ای به زیر پوستم پنهان شده
همچو خون در پوستم جوشان شده
گیسویم را از نوازش سوخته
گونه هام از هرم خواهش سوخته
آه ای بیگانه با پیراهنم
آشنای سبزه زاران تنم
آه آه ای از سحر شاداب تر
از بهاران تازه تر سیراب تر
عشق دیگر نیست این این خیرگی ست
چلچراغی در سکوت وتیرگی ست
عشق چون در سینه ام پیدا شد
از طلب پا تاسرم ایثار شد
این دیگر من نیستم من نیستم
حیف از آن عمری که با من زیستم
ای تشنج های لذت در تنم
ای خطوط پیکرت پیراهنم
آه می خواهم که بشکافم ز هم
شادیم یکدم بیالاید به غم
آه می خواهم که برخیزم زجای
همچو ابری اشک ریزم های های
این دل تنگ من و این دود عود
در شبستان زخمه های چنگ ورود؟
این فضای خالی و پروازها؟
این شب خاموس و این آوازها؟
ای نگاهت لای لایی سحر بار
گاهوار کودکان بی قرار
ای نفسهایت نسیم نیم خواب
شسته از من لرزه های اضطراب
خفته در لبخند فرداهای من
رفته تا اعماق دنیاهای من
ای مرا با شور شعر آمیخته
اینهمه آتش به شعرم ریخته
چون تب عشقم چنین افروختی
لاجرم شعرم به آتش سوختی

نمایش بیشتر
0 دیدگاه
0 دیدگاه ثبت نظرات بیش از حد مجاز است، چند دقیقه بعد ثبت کنید.
تصویر پیش فرض کاربر

اشتراک گذاری

  • کد ویدیو
  • واتس اپ
  • تلگرام
  • فیسبوک
  • توییتر
  • لینکدین

کد ویدیو

copy

گزارش تخلف

متن گزارش:

ثبت

تکرار پخش