سرویس اشتراک ویدیو ام پی فور

برای افزودن به لیست علاقه مندی باید وارد حساب کاربری شوید.

ورود به حساب کاربری

بستن

بله خیر

ام پی فور را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید.

پخش بعد از 8

کنسرت نصرالله معین ۱۳۵۶ کاست شاخه نبات، غزل و تحریر، اصفهان

85 بازدید3 ماه پيش
  • 3 می پسندم
  • اشتراک گذاری
  • افزودن به لیست پخش
  • دانلود
  • گزارش تخلف
  • نشان گذاری
cisnkabbas

cisnkabbasکاربر cisnkabbas

cisnkabbasکانال cisnkabbas

سرودِ مجلسِ جمشید گفته‌اند این بود
که جامِ باده بیاور که جم نخواهد ماند
در دل شب دعای من گریه بی صدای من
بانگ خدا خدای من بخاطر تو بود و بس
پاکی لحظه های من گریه های های من
گوهر اشکهای من به خاطر تو بود و بس
این همه بی پناهیم این همه سر براهیم اینهمه بی گناهیم
غصه به جان خریدنم از همه کس بریدنم زخم زبون شنیدنم
به خاطر تو بود و بس به خاطر تو بود و بس
رو به خدا نشسته ام نذر و دخیل بسته ام
سوز منو گداز من اشک منو نیاز من
این همه بی پناهیم این همه سر به راهیم اینهمه بیگناهیم
من عاشق می نوشم، می سوزم و خاموشم
شبها در میخانه افتاده و مدهوشم
امشب فارغ بینی ز عقل هوشم
بیا دست قشنگ مهربانت را عصایی کن که برخیزم
و شورانگیز و شوق آلود بدامان شقایقها بیاویزم
بدزدم تیشه فرهاد عاشق را و بی پروا
چنان رعدی بنای سنگی غم را فرو ریزم
بسازم کلبه عشقی میان باغ فرداها و حافظ وار بر بام فلک طرحی دگر از عشق اندازم و نقش دیگری ریزم
بیا واکن لبانم را به تکرار سرود عشق که من آن مرغ غمگین شباویزم
دلم می خواد تو سفره مون
یه لقمه نون داشت پر عشق
وسط برکتش میشد
هر چی که خواست از خود عشق
دلم می خواست تو باغچه مون میکاشتمت
گل می دادی
رنگ و وارنگ از همه رنگ نرگس و سنبل می دادی
دلم می خواست میشد واست
دشت رو چراغونش کنم
ماهو بزارم تو چشات، ستاره بارونش کنم
وسط میدون بپرم بازار رو ارزونش کنم
داد بزنم خاطر خواتم عشق رو فراوونش کنم
گلاب قمصر میشدی به مرگ گل جون میدادی شاخه به شاخه برگ به برگ به لپشون خون میدادی
گریه عاشق میشدی نم نم بارون میدادی
به شاعرای دربدر شعر فراوون میدادی
دلم می خواست میشد واست
دشت رو چراغونش کنم
ماه رو بزارم تو چشات، ستاره بارونش کنم
وسط میدون بپرم بازار رو ارزونش کنم
داد بزنم خاطر خواتم عشق رو فراوونش کنم
تمام دوره عمرم گذشت در خواب و مستی
نچیدم جز گل آزردگی از باغ هستی
همه فکر می کنند خوشبختترین مردمم من
همه فکر می کنند در شهر شادیها گمم من
ولی امروزه عقل آدما به چشماشونه
نمیدونن که جغد غم تو قلبم کرده لونه
یکی را دوست می دارم
ولی افسوس او هرگز نمی داند،
نگاهش میکنم شایدبخواند ازنگاه منکه اورا دوست میدارم
ولی افسوس، او هرگز نگاهم را نمی خواند،
وقتی که تو رفتی خورشید نمرده
دریا و بیابان خدا دست نخورده
وقتی که تو رفتی قلبی نشکسته
اشکم نشده سیل و مرا سیل نبرده

نمایش بیشتر
0 دیدگاه
0 دیدگاه ثبت نظرات بیش از حد مجاز است، چند دقیقه بعد ثبت کنید.
تصویر پیش فرض کاربر

اشتراک گذاری

  • کد ویدیو
  • واتس اپ
  • تلگرام
  • فیسبوک
  • توییتر
  • لینکدین

کد ویدیو

copy

گزارش تخلف

متن گزارش:

ثبت

تکرار پخش