سرویس اشتراک ویدیو ام پی فور

برای افزودن به لیست علاقه مندی باید وارد حساب کاربری شوید.

ورود به حساب کاربری

بستن

بله خیر

ام پی فور را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید.

پخش بعد از 8

آهنگ نانحس از میلاد بابایی و علیرضا آذر

609 بازدید5 سال پيش
  • 1 می پسندم
  • اشتراک گذاری
  • افزودن به لیست پخش
  • دانلود
  • گزارش تخلف
  • نشان گذاری
avayeirani

avayeiraniکاربر avayeirani

میلاد باباییکانال میلاد بابایی

متن آهنگ نانحس از میلاد بابایی و علیرضا آذر
کی بیشتر از زندگی خسته ست ، کی خسته و کمرنگ و دلگیره
هرکی به امید نبودن موند ،‌ توو ابتدای جاده می میره

من میشناسم بوی موهاتو ، من مسخ این جو گندمی بودم

بازم بگو خانم فرمانده ، من قتل عام چندمی بودم

چشم و امید من ،‌ نبود من

بودن به سبک آدمی مرده

بودن به شکل تو به شکل من

سرخوردگی های دوسر خورده

وقتی خودت در خود گرفتاری

هر گونه ی زنجیر یعنی هیچ

دل خوش مکن این متن چیزی نیست

این شعر بی تصویر یعنی هیچ

بعد از تو تصویری نمانده تا

شاعر خیالی نو در اندازد

تنها به فکر مرگ وا مانده ست

تا خون بهایت را بپردازد

بنشین غروب شعر از اینجاست

از کفش های پشت در مانده

از مادری های تو با طفلی

کز قبل بودن بی پدر مانده

سیاره ای خاموش و متروکم

در من حضوری گنگ مشهود است

این سنگ سرد کنج منظومه

قبلا زمین زندگی بوده است

این تکه سنگ آسمان جول را

بردار و ها کن جان نو گیرت

در من دو جرعه زندگی مانده

آن هم نجنبی زود می میرد

حالا کجا با این همه تندی

من هرچه کردم با خودم کردم

جان علی امروز با من باش

بنشین برایت چای دم کرده ام

میگفتم و می گفتم و گفتم

نشنیدی و نشنیدم و گم شد

سوز دلم در زوزه های شهر

کل ات کمی از کل مردم شد

من ماندم و تقویم تاریکم

آینده ای منحوس و تکراری

جسمی گرفتار خود آزاری

در پوششی از دیگر آزاری

تاریخ از پلک تو افتادن

دست خدا دادم تمامت را

من ها طلف کردند عمرت را

از خود گرفتی انتقامت را

تاریخ شب ها تا ابد رفتن

تلخ آبه ی تا صبح بیداری

از هر طرف در سینه ی بن بست

دوران چفت چهار دیواری

دستم به دست دیگرم بود و

تنها تر از من ها قدم بودند

در فکر تو با ضلع سوم شخص

سر گیجه ی کنج خودم بودم

باور نمی کردم پس از مردن

چشمم پر از دور و برت باشد

در خود بخواب و راهی خود شو

دست خدا زیر سرت باشد

ابریق مستم را شکستی و

ابری شدی از مرده های آب

خیسم شدی از قطره های اشک

حالی شدم در گوشه ی محراب

ای ابر در شلوار کز کرده

جا رختی خاموش بر دیوار

ای ماریای روسیه دلتنگ

ای بهت سنگین پس از دیدار

خوابیده ای در آن سر دنیا

من این سر دنیا پر از دردم

خوف و رجا از خواجه می گیرم

شیراز زخمی را بقل کردم

خون از تن شیراز می ریزد

من مست رکن آباد و انگورم

حافظ چه خواهد کرد بعد از این

فکر درشتی های تیمورم

.....

نمایش بیشتر
0 دیدگاه
0 دیدگاه ثبت نظرات بیش از حد مجاز است، چند دقیقه بعد ثبت کنید.
تصویر پیش فرض کاربر

اشتراک گذاری

  • کد ویدیو
  • واتس اپ
  • تلگرام
  • فیسبوک
  • توییتر
  • لینکدین

کد ویدیو

copy

گزارش تخلف

متن گزارش:

ثبت

تکرار پخش